یه روز وقی خیلی دلم از این دنیا گرفته بود ... فی البداهه دست به قلم بردم و

سلام بر تو ای قامت رعنای نور و ای منجی جهانیان و ای مصلح بلند بالای آسمانی

چشمم به انتظار آمدنت به جاده ی راهت مانده ، جاده ای که با بال و پر فرشتگان عرش الهی مفروش شده … و پاهای مقدس و مبارکت را بر روی آن می نهی و قدم هایی استوار بر می داری تا زشتی ها را نابود کنی …. قدم هایی که بزرگترین قدرت های دنیا از صولت آن لرزه به اندامشان می افتد .
بیا که حتی لاله ها ی گلزار ها هم منتظرت هستند تا چیده شوند و بر سر راهت قرار گیرند.

و چه پرشکوه است آن روز ،

روزی که تمام عرشیان و فرشیان نیک پی در شادی و سرور باشند که تو آمدی و دیگر هیچ ناپاکی روی زمین نخواهد ماند و آسمان به برکت آمدنت خواهد بارید ، آنچنان که همه جا سبز و خرم شود مانند رویا های زیبا .
بیا که ناله های یتیمان تو را می طلبد و زارهای تهیدستان خسته و ضجه های مستضعفان ستمدیده در دل شب ………. و بیا که منتظریم چهره ی نورانی ات را ببینیم و با تو به درد و دل بر خیزیم و تو تنها مرهم درد دل های خسته و شکسته هستی

ای زیبا ترین جلوه ی الهی بیا که از آمدنت همه چیز نیکو و زیبا گردد …….

نظرات 1 + ارسال نظر
سفر به اعماق اینترنت((امیر)) چهارشنبه 14 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 03:18 ق.ظ http://explorer.blogsky.com



سلام دوست عزیز
وبلاگ خوب و جالبی درای انشالله بزودی جالب تر هم خواهد شد
من هم یه وبلاگ دارم که در ان اموزش میدهیم چگونه وبلاگی برتر داشته باشیم به ما هم سر بزن
موافقی بهم لینک بدیم
((اموزش لینک دادن هم هست و..))
بای

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد