غم مخور ایام هجران، به روزگار وصل مىانجامد.
در ناامیدى، امید دیدن باقى است.
پایان شب سیه، سپیده آمدن توست.
یارب! به که شاید گفت، ما دلشدگان کوى اوییم.
اندک اندک، فصل ظهور نزدیک مىشود.
رهرو آن نیست که، بى ردّ و نشانى از تو قدم بردارد.
با یک گل؛ فقط با یک گل بهار مىشود.
گر صبر کنى، طعم فرج را خواهى چشید.
مرد آخربین، شیعه مخلص توست.
آب روشنایى است، و تو از آب روشنترى.